وبلاگ

چجوری ماکیاولی بشیم؟

ezgif.com-gif-maker (17)
ماکیاولیست

چجوری ماکیاولی بشیم؟

این مقاله ماکیاولیسم رو توضیح میده و بهت یاد میده چطوری ماکیاول گرا تر بشی.
میشه گفت یجورایی کار تحقیقاتیه که مدتی ذهنمو مشغول کرد و با کلی تحقیق توی منابع خارجی نوشته شده و راهنمای خوبیه برای اینکه مقدمات و اصول ماکیاولیستی و قدرت رو بفهمی
آماده ای؟

ماکیاولیسم یا ماکیاول گرایی چیه؟

ماکیاولیسم یه صفت شخصیتیه که مختص به آدمای خودخواه و بی توجه به اخلاقیاته. کسایی که با روش های حساب شده و منطقی و با فرصت طلبی، دنبال پیشرفت شخصی خودشونن.”
این تعریف از جهاتی خوبه: دغل کاری و تقلب رو توی خودش جا نمیده.
چون اولا فریب کاری در بهترین حالت، نتیجه تمایلات یه فرد ماکیاولیه، نه یک صفت اصلی.
دوما فریب کاری یه صفت انسانیه، و منحصر ماکیاولی ها نیست. در واقع تحقیقات نشون داده که وقتی تقلب نتیجه ای نداشته باشه، ماکیاولی ها کمتر از آدمای عادی تقلب میکنن.

چرا باید ماکیاولیسم رو یاد بگیریم؟

“اطمینان به خود و مادی گراییشون باعث میشه در کسب مال و مقام دنیوی نسبت به بقیه برتری چشمگیری داشته باشن.
 خلاصه، کسایی که به ماکیاولی گرایش ندارن بیشتر درگیر روابط عاطفی و اخلاقیات هستن و این باعث میشه آسیب پذیر بشن.”
“در یه آزمایشی، وقتی یه ماکیاول گرا رو در مقابل یک فرد عادی قرار دادن، فرد ماکیاول گرا تقریبا در تمام سناریو ها از فرد عادی پیروز شد
 که البته منطقیه
(از این به بعد ماک یعنی ماکیاول گرا)
ماک ها کاریزماتیک و دلربا هستند و قدرت بیشتری در رهبری دارن.
اینا رو با استراتژی و فرصت طلبی ترکیب کن تا بفهمی چرا ماک ها پیروزن.
“برنده شدن” همون چیزیه که باید به خاطرش یاد بگیری “چجوری ماکیاولی بشی”

صفت های ماکیاول گراها

صفت هایی که ماکیاول گرایی باهاش تعریف میشن عبارتند از:

خودخواهی

ماک ها خواسته های خودشونو در اولویت قرار میدن.
 ارزش های شخصی یک ماک نسبت به ارزش های اجتماعی مثل وفاداری به یک گروه یا جامعه، ارجحیت داره.
تمرکز یه ماک روی این موضوعه “واسه من چی توش هست؟ چی گیر من میاد؟”
اسم دیگر یک ماکیاول گرا “انسان اقتصاد محور” هست.
مدام از خودش میپرسه ” چی گیرم میاد؟”
و اگه جواب “چیز زیادی نصیبت نمیشه” باشه، تلاش کردن براش مفهومی نداره.
ولی افراد عادی وقتشونو واسه خیلی چیزا به خاطر ارزش های اخلاقی یا وظیفه و … تلف میکنن.

دارای نفوذ و قدرت

ماک ها در مدیریت ظاهر و برخورد اول استادن.
در نظر مردم، ماک ها خیلی کاریزماتیک و رهبرای پر نفوذی هستن.
و اکثر مواقع ازشون بعنوان آدمای باهوش یاد میکنن در حالیکه تحقیقات نشون داده آدمای عادی از نظر هوشی چیزی از ماک ها کم ندارن.

سلطه گر

“ماک ها ساختار داد وستد و تبادل رو در گروه ابداع و کنترل کردن. اونا به شدت سلطه گر و مصمم بودن و ازشون به عنوان مطلوب ترین و پر طرفدار ترین عضو گروه یاد میشه.”
با کنترل کردن دینامیک های گروه، ماک ها به شدت نتیجه رو تحت تاثیر قرار دادن.
بهترین خروجی چیه؟ مردم از اطاعت کردن از ماک ها راضی و خوشحال بودن.

ماک ها در مجاب کردن مردم به اطاعت و پیروی استادن

اگه امکانشو داشته باشن از تهدید هم استفاده میکنن.
اما بیشتر اوقات نیازی به این کار نیست. چون مردم منتظرن که ماک ها دستور بدن و اونا انجام بدن.
مجاب کردن مردم به پیروی، مهر تضمین رهبریه. و از اون نوع قدرت هاییه که پایداره.
نمیشه به طور قطع گفت که ماک ها کاریزماتیکن و بقیه مردم نیستن. اما در هر صورت نتیجه یکسانه: ماک ها چیزی که میخوان رو به دست میارن چون مردم با خوشحالی ازشون تبعیت میکنن

محاسبه گر

ماک ها حساب کتابشون خیلی دقیقه.
از فریب و تقلب استفاده میکنن اما فقط وقتی که براشون سود بالایی داشته باشه.
اما اگه سود کم بود، اخلاقیات رو رعایت میکنن.
و اگه ماک با محاسبات به این نتیجه برسه که بذل و بخشش براش سودمنده، حتی به کارای بشر دوستانه هم رو میاره.

فرصت طلب

ماک ها تو فرصت طلبی نظیر ندارن.
در واقع اگه فکر میکنی ماک ها همیشه غیر اخلاقی رفتار میکنن کاملا در اشتباهی.
“بیشتر مواقع، ماک ها از کمک به دیگران سر باز میزنن. اما وقتی که اعضای دیگر گروه اونا رو زیر نظر میگیرن، حاضرن به افراد ناشناس کمک کنن تا پرستیژ و نقاب خودشونو در گروه حفظ کنن.”

بد بین

ماک ها به همه شک دارن و صفت های بد به دیگران نسبت میدن.
بعضی از محققان میگن که ماک ها برای جلوگیری از خیانت، خیانت میکنن. در دنیای اونا که برادر به برادر رحم نمیکنه، بر این باورند که هر کی زود تر خیانت کنه برنده س.
جالب این جاس که ماک ها در مورد بدبینی شون صادق هستند و بقیه رو به چشم انسان های دو رو و ریاکار میبینن.

واقع بین

ماک ها تمرکزشون روی چیزاییه که هست و اینکه چطوری اونا رو به کار بگیرن.
درعوض افراد عادی به راحتی درگیر موضوعاتی مثل “اوضاع باید چطوری باشه” یا “چه چیزی عادلانه س” میشن.

عمل گرا

ماک ها به ارزش های والا جذب نمیشن. در نظرشون این چیزا سرابه و واسه گول زدنه.
 انگیزه ماک ها بیشتر محرک های بیرونی مثل پول و قدرته.

منطقی

ماک ها عموما منطقی تر از افراد عادی هستن.
افراد عادی هم میتونن تحت تاثیر منطق قرار بگیرن، اما از دلایل غیر منطقی و احساسی بیشتر تاثیر میگیرن.

سرد

ماک ها منطقی تر فکر میکنن و تمام آپشن های موجود و احتمالات رو با یه مزاج سرد در نظر میگیرن.
بهت القا میشه که آدمای ساکتین. اما استراتژیست های تاثیر گذارین.
وقتی که ماک ها بفهمن با انجام دیدن چیزی یه منفعتی کسب میکنن هوش و عملکردشون بهتر میشه.
و وقتی میتونستن از طریق فریبکاری چیزی به دست بیارن، متقلب و کلاهبردار  زبردستی میشن.
همین مسئله در مورد مهارت ذهن خوانی هم وجود داره.
ماک ها ممکنه در خوندن ذهن بقیه ضعیف یا متوسط باشن. اما وقتی که پای فریب دادن وسط باشه، ضریب هوشیشون بشدت بالا میره.

رهبری سرد

یه مثال معروف سینمایی از خونسردی و طرز فکر استراتژیک ماک ها:
مایکل: “موضوع شخصی نیست این بیزینسه.”
لحظه ای که مایکل کورلئونه طرز فکر استراتژیک خودشو نشون داد، مورد احترام همه قرار گرفت.
اون جا بود که به پدر خوانده تبدیل شد.

روان

” فرض کن هیچ شکلی نداری.”
ماک ها اینطورین.
اونا فقط استراتژیک نیستن بلکه به نرمی و روونی استراتژیک هستن.
“شخصیت ماک ها بر اساس الگو های فکری سفت و سخت ساخته نشده. اونا پیش نویس هایی ندارن که باید به هر قیمتی بهش وفادار باشن. چیزی که یه ماک رو از بقیه متمایز میکنه، تصمیم گیری انعطاف پذیر و بررسی مداوم شرایطه”

ماک و مثلث سیاه

سه ضلع این مثلث شامل ماکیاول گرایی، جامعه ستیزی و خودپرستیه.
از مثلث سیاه انتقاد شده ولی هنوزم یه جورایی یه ساختار مفید و به درد بخور محسوب میشه.
اول بیاین جامعه ستیزی و خود پرستی رو بهتر بشناسیم.

خود پرستی

خود پرست ها به دو دسته تقسیم میشن:
  1. خود پرست های آسیب پذیر: حساس، عصبی، افسرده و نگرانن.
  2. خود پرست های قوی: پوست کلفت و مغرورن و به ندرت اضطراب در چهره شون مشاهده میشه.

جامعه ستیز

جامعه ستیز ها هم دو دسته ن:
فاکتور اول جامعه ستیزی: خودخواه و سنگدل و استثمار گران.  در این حالت نمیشه قطعا اختلال جامعه ستیزی رو درشون تشخیص داد.
فاکتور دوم: از روی هوس و بدون فکر عمل میکنن. مسئولیت پذیر نیستن و هیجان خواهن. میتونن بیماری مزمن جامعه ستیزی داشته باشن و معمولا سر از زندان در میارن.

ماکیاول گرایی

ماکیاول گرایی خودپرستی قوی رو با فاکتور ۱ جامعه ستیزی ترکیب میکنه.
“خود پرستی غرور آدمو افزایش میده. جامعه ستیزی با خودش بی ملاحظگی و رفتار های خلاف جامعه به همراه داره. ولی ماکیاول گرایی یعنی یه جهت گیری استراتژیک “
به طور خلاصه: ماکیاول گرایی استراتژیک ترین و پرکاربرد ترین ضلع مثلث سیاهه. برخلاف خود پرست ها، ماک ها واسه منافع غرورشونو زیر پا میذارن. و برخلاف جامعه ستیز ها، ماک ها دستاوردها و سودشون رو به تعویق میندازن و یه بازی طولانی باهات انجام میدن!

مزایای ماکیاول گرایی

تا الان مزایای ماکیاول گرایی باید تابلو شده باشه دیگه
اما برای شفاف سازی بهش اشاره میکنم:

موفقیت در زندگی

ماک ها در موارد زیر موفق ترن:
گرفتن موقعیت های رهبری
داشتن شریکی خوشگلتر و جذابتر
ثروت بیشتر
گذشته از اینا، خیلی منطقیه که آدمی که صبح تا شب واسه هدف نقشه میکشه و به هیچ اصول اخلاقی هم پایبند نیست، موفق تر از آدم های عادی باشه.

متکی به خود

ماک ها نسبت به فشار های گروهی و فردی مقاومت بیشتری دارن.
“آدم هایی که به ماکیاولی اعتقاد ندارن، کارایی که فرد دیگری ازشون میخواد رو انجام میدن صرفا بخاطر اینکه ازشون میخواد.”
جالبه نه؟
وقتی بحث خوب و بد میشه، به طور پارادوکس واری، افرادی که به ماکیاولی اعتقاد ندارن بیشتر از ماک ها کار های شنیع انجام میدن.

صداقت درون

ماک ها به خودشون دروغ نمیگن.
نیازی به این کار ندارن.
با بخش تاریک ذهنشون کنار اومدن و آزادانه واسه خودشون اعتراف میکنن.
از نظر روانشناختی ماک ها کمتر ناهماهنگی شناختی رو تجربه میکنن یا اصلا نمیکنن.

احتمال رهبر شدن درشون بیشتره

همونطور که دیدیم ماک ها گروه های تازه شکل گرفته رو هدایت میکنن.
رهبرای ماکیاول گرا، از فعل و انفعالات آینده یه قدم جلوترن.
مثلا: وقتی دشمن یا رقیب به وجود میاد، اعضای گروه ترجیح میدن یه رهبر ماکیاول گرا داشته باشن.
به خاطر همین رهبران سیاسی برای خودشون دشمن خارجی میسازن.
“گروه هایی که رهبرشون بیشترین ویژگی از یه ماک رو داشته باشه عملکرد بهتر و موثر تری دارن”

غرور پاد شکنندگی

یا دقیق بگیم تمایل داشتن به پادشکنندگی
ماک ها برای تصویری که از هویت خودشون دارن یا باورهاشون جبهه گیری نمیکنن.
هم چنین بی اعتنایی و تحقیر رو به خودشون نمیگیرن.

معایب ماکیاول گرایی

در زندگی واقعی هیچ شاه کلیدی وجود نداره.
و تاثیر گذاری یک ماک به آدما و شرایط پیرامون بستگی داره.
معایب ماکیاول گرایی عبارتند از:

رابطه های ضعیف

همدلی کم یا تکیه بیش از حد بر قدرت میتونه منجر به ضعیف شدن رابطه بشه. و بی عاطفه بودن و اخلاق حسابگری بیش از حد، میتونه در دراز مدت طرف مقابل رو دلسرد کنه.
مردم ترجیح میدن با کسی که به ماکیاولی گرایش نداره رابطه های نزدیک مثل، شریک عاطفی یا کاری برقرار کنن.
تعجبی هم نداره.
کی دلش میخواد که یه ماک از پشت بهش خنجر بزنه اونم وقتی که به شدت به کمکش نیاز داره؟

آدمای با کیفیت ازشون دوری میکنن

این بیشتر یه تئوریه اما بر اساس همون منطق های پایه شکل گرفته:
هر چقدر آدم شناس بهتری باشی، بیشتر از حقه بازها و ماک هایی که به همه به چشم ابزار نگاه میکنن دوری میکنی.
این موضوع باعث میشه ماک ها نتونن با دیگران ارتباط برقرار کنن، دوست پیدا کنن یا با آدمایی که کیفیتشون بالاس شریک بشن.

سابقه بدی در بیزینس از خودشون به جا میذارن

حقه بازی و فرصت طلبی، ریسکیه.
 حتی اگه حقه بازی ماک ها جواب داد، به سابقشون لطمه میخوره و سرمایه اجتماعیشون کاهش پیدا میکنه و فرصت های آتی رو از دست میدن.
کلاهبرداری به شیوه نادرست شیوه یه ماک نیست. این یه تصمیم عجولانه س که فقط خودتو نابود میکنه. یه ماک باهوش هیچوقت تو معامله ی دو سر سود، کلک نمیزنه.

عملکرد بد در محیط کار

“ماک ها خونسردن، رابطه های بین فردی ایجاد میکنن، قوانینو زیر پا میذارن و ابتکار به خرج میدن. وقتی این انعطاف پذیری محدود بشه، ماک ها بیشتر از بقیه دردسر درست میکنن.”
اما این به خودی خود یک نقص محسوب نمیشه. و بیشتر بر این موضوع تاکید داره یه ماک برای شغل های اداری مناسب نیست.
به علاوه، شغل هایی که دامنه ابتکار توشون کم باشه یا اصلا نباشه، کارای خر حمالی و بیگاری محسوب میشن.

بیگانگی و نارضایتی از زندگی

ماک ها بیشتر از بقیه از زندگیشون ناراضین.
بیشتر از بقیه از شغل و کارای روزمره ناراضین.
علی رغم اینکه شریک های جذابتری دارن، در رابطه های جنسیشون هم نارضایتی به چشم میخوره.
حتی بد تر از نارضایتی، ماک ها احساس بیگانگی دارن. در روابط شخصی احساس بیگانگی میکنن. فکر میکنن تنهان و زندگیشون بی معنیه.
ماک ها به ۲ دلیل از زندگی ناراضین:
  1. تمرکز روی مادیات
  2. داشتن اخلاق حقه بازی و کلاهبرداری
حالا این سوال پیش میاد:
میشه خوبی های ماکیاول گرایی رو باهم ترکیب کنیم و بدی هاشو بریزیم دور؟

فراتر از ماکیاول گرایی

ماک تقویت شده

برای تقویت ماکیاول گرایی قدم های زیر رو طی کنید:

ماهیت “ماکیاول گرا” رو بندازید روی “پایه های شخصیتی با کیفیتتون”

مهارت های ماکیاول گرایی تو زندگی به درد میخوره.
واسه همینم این مقاله رو نوشتم.
چیزی که مضره اینه که فرای مادیات رو نبینی. به اطرافیانت اهمیت ندی و ارزش های والاتر از چشمت بیفته.
یکی از دلایل نارضایتی و بیگانگی ماک ها همینه. پیشرفت واقعی زندگی این نیست، مگه نه؟
از ویژگی های مرد با کیفیت یا زن با کیفیت، خصلت اهمیت دادنه. توانایی همبستگی با مردم و شاد بودن و کامل شدن.
پس بهترین راه اینه که یه “ماهیت ماکیاول گرا” بسازیم که شامل ذهنیت ها، مهارت ها، فرایند های فکری و اخلاقه. و اینو بذاریم روی شخصیتمون که توانایی عشق ورزیدن و اهمیت دادن به دیگران رو داره.
نکته جالبش اینجاست که حتی از دید یک ماک هم این بهترین روشه. چون بودن، خیلی بیشتر از وانمود کردن کارایی داره.

سوییچ کردن بین ظالم بودن و مهربونی

صفت جامعه ستیزی اگه در حد اعتدال باشه چیز بدی نیست و مفید هم هست.
و منم تا اندازه ای باهاش موافقم.
اما بنظرم به جای اعتدال باید شرایط رو سنجید.
بعضی وقتا به اعتدال نیاز نداری.
در بعضی از شرایط باید سرد ترین و بی رحم ترین استراتژی رو پیاده کنی. روی بعضی از آدما هم همینطور.
اونجاست که کلاه ماکیاول گرا رو میذاری سرت.
و بعضی شرایط و بعضی آدما لیاقت اینو دارن که بهترین خودت رو بهشون عرضه کنی.
پس فوت کوزه گری اینه که از روون بودن استراتژی ماک ها استفاده کنی و با ماکیاول گرایی وفقش بدی.
  1. “اسکنر ماکیاول گرا” بساز ( و همیشه روشن نگهش دار)

اسکنر ماکیاول گرا، شرایط و آدما رو آنالیز میکنه و دنبال فرصت ها و تهدید ها میگرده.
سه اشکال مهم رو به عنوان تهدید مشخص میکنه:
  1. برتری: این آدم اگه بخواد میتونه دهن منو سرویس کنه؟
  2. قدرت: این یارو از من جلو میزنه؟ قدرت منو کم میکنه؟ بهم اسیب میزنه؟ ازم سواستفاده میکنه؟
  3. ارزش: این یارو بدون اینکه چیزی بده، سود میخواد؟
اسکنر در پس زمینه همیشه روشنه.
وقتی نشونه های تهدید ببینه نارنجی میشه و وقتی فرصت یا آدمای با کیفیت ببینه سبز میشه.

چطوری به یک ماکیاولیست تبدیل بشیم؟

خب…
چطوری میتونی مهارت های ماکیاول گرایی رو کسب کنی؟
پروژه قدرت برات یه میونبر خوبه.
ولی روش های زیر تاثیرگذاره:

همیشه از خودت بپرس: چه سودی واسم داره؟

آدمای زندگیت یا چیزی بهت میدن یا چیزی ازت میگیرن.
و اعمالی که انجام میدی یا تو رو بهتر میکنن یا بدتر.
و بهترین راه واسه بهتر شدن اینه که از خودت بپرسی “واسه من چه سودی توشه؟”
در مبادلات اجتماعی “سود” چیزیه که به مردم انگیزه برای تولید و عرضه رو میده.

“حسابداری ارزش” رو یاد بگیر

سوال “چه سودی واسه من داره” بخشی از “حسابداری ارزش” ه.
حسابداری ارزش یعنی حواست به نقل و انتقالات ارزش ها در زندگیت باشه.
یعنی کی صاحبه، کی سود میبره. کی پیروز میشه. کی قدرتو میدونه و … همه اینا برای به حداکثر رسوندن سود و کیفیت زندگیت مهمن.

بزرگنمایی کردن

سهم خودشونو بیش از اون چیزی که هست نشون میدن تا بیشتر از چیزی که لایقشن بردارن.
  1. چیزی بهت میدن: میتونه پول باشه یا حمایت عاطفی یا نصیحت یا کمکی به دردت بخوره.
  2. بزرگش میکنن: باعث میشن ارزش کاری که کردن بزرگتر به نظر بیاد.
  3.  بهش مدیون میشی: هر چی بیشتر بزرگنمایی میکنه، بدهکاری تو بیشتر میشه.
  4. صاحبت میشه: هر چی بیشتر بهش بدهکار میشی، بیشتر کنترلت میکنه.
  5. از دست میدی: با هر کلکی که میزنه بیشتر و بیشتر قدرتتو از دست میدی.
با این تکنیک سرتو شیره میمالن و سعی میکنن بیشتر از چیزی که دادن ازت بگیرن.
وقتی تو حسابداری ارزش حرفه ای شدی، میتونی آدما و فرصت ها رو سبک سنگین کنی و راه موثر تر و منطقی ترو انتخاب کنی.

توسعه مبنای بدبینی

مردم واسه انجام هر کاری ۲ تا دلیل دارن: یه دلیلی که در ظاهر خوبه، و یه دلیل واقعی
اگه آدم ساده لوحی هستی نمیتونی ماک بشی
“مبنای بدبینی” از فلسفه شک گرایی میاد. که پایه هاش روی این طرز فکر شکل گرفته: هرکسی دنبال منفعت خودشه.

عقاید ماک

بعضی هاش به این صورته:
  1. فقط یه قانون در طبیعت وجود داره: قدرت. اینکه آدمای قدرتمند هر کاری دلشون میخواد انجام بدن، عادلانه س
  2. تاریخ به دست فاتحان در قالب پروپاگاندا نوشته شده.
  3. سیاستمدار خوب اونه که سیاست بد به کار میبره
  4. تحصیل اجباری، ابزاری واسه پروپاگانداست.
  5. وفاداری رو یا با تامین ارزش یا با تهدید باید حفظ کرد.
  6. مردم فقط میتونن چیزی که پیداست رو ببینن و چیزی که خوب بنظر بیاد، چیز خوبیه
  7. اگه مشکلی برات پیش اومد، مشکل خودته.دیگران هیچ اهمیتی نمیدن.
  8. هیچوقت حقیقت رو نمیفهمی چون اطلاعات فقط بر حسب قدرت و کنترل جریاناته.
  9. مردم کاری که به نفعشونه انجام میدن و بعد خودشونو گول میزنن که راه درست همینه.
  10. مردم بیشتر نگران چیزایی هستن که از کنترلشون خارجه. تظاهر به پارسایی و عمل نکردن خیلی کار راحتیه.
همه موارد بالا لزوما همیشه درست نیستند. این دیگه اوج بدبینیه.
و هیچکدوم رو هم توصیه یا پیشنهاد نمیکنیم.
اما ارزش به خاطر سپردن رو داره

هوش قدرتی در مقابل هوش ماکیاولی

یه چیزو سریع تو پرانتز بگم:
هم پوشی زیادی بین این دو هست.
هم هوش ماکیاولی هم هوش قدرتی جفنشون مبتنی بر آگاهی کامل از معیار های دینامیک قدرت هستند.
اما یه تفاوت مهمی بیشنون هست. وقتی از هوش ماکیاولی حرف میزنیم تاکیدمون روی جنبه های سرد و غیر اخلاقیه. هم در عمل و هم در معرفت
یه مرد ماک بی اخلاقه یا حداقل رفتار های ضد اخلاقی داره.
مردی که هوش قدرتی داره میتونه یه مرد باشرافت و با کمالات باشه.

حسابگری سود و زیان

یه ماک فقط کاری که براش سود داره انجام میده.
و از دید یه ماک، تا وقتی ریسک زیاده و سود کمه نباید اقدامی کرد.

فکر کردن به تاثیرات مرتبه دوم

فکر کردن به تاثیرات مرتبه دوم، هسته یه برنامه ریزی استراتژیک تاثیرگذاره.
به زبون ساده، نقشه راه مرتبه دوم به این شکله:
  1. اگه من x رو انجام بدم
  2. اتفاقY  خواهد افتاد
  3. چجوری میتونم به Y واکنش نشون بدم؟
  4. با Z
  5. احتمال پیروزی زیاده؟
  6. اگه آره پس بریم تو کارش
و اگه احتمال موفقیت و پیروزی کمه، یه نقشه دیگه بکش

استراتژی های ماکیاولی رو یاد بگیر

یکی به نعل یکی به میخ

هدایت کردن مردم از نظر حیثیتی و اعتباری ریسکیه. ( از نظر اخلاقی هم شک و شبهه ایجاد میکنه).
ولی خود داری از تعهد دادن، مبنای رفتاری ماکیاولیه:
ماک : تغییر رژیم همیشه شیادانه س. بهتره بی طرف بمونی. چون هوادارای حکومت اعدام میشن.
ماک سطج پایین: تو چه مرگته؟ تو به هیچکس وفادار نیستی؟
البته که به یه نفر وفاداره.
به خودش.
در اکثر مواقع این موضع عادلانه س.
هیچ جا ننوشته که باید به یه رییس یا گروه وفادار باشی که با تلاش های تو داره ارزشش میره بالا.

ماک آفتاب پرست

یه ماک خوب، خودشو با آدمای دور و برش وفق میده.
کاری میکنه که فکر کنن به هم شبیه و نزدیکن، اینطوری مردم بیشتر دوستش دارن و راحتتر قبولش میکنن.

نظم ماکیاولی: کسی که شانس پیروزی کمی داره تبدیل میشه به پادشاه

یادت باشه که ماکیاولی یعنی سیالیت. یعنی روون بودن.
تکنیک های قدرت همیشه و لزوما برای غلبه بر دیگران استفاده نمیشن.
گاهی اوقات برای وسوسه کردن دیگران استفاده میشه تا بهت حمله کنن.
همه چیز مربوط به داستانه. مربوط به قدرت قابل تغییر ماکیاول گرایی.
قدرت ماکیاول گرایی اینجاست.
به کسی که شانس پیروزی کمی داره قدرت میده تا در برابر تمام تهدیدات پیروز بشه.

سلاست اجتماعی

بهترین خروجی اینه:
چیزی که میخوای بگیری و همزمان دیگرانو هم شاد کنی.
بعد از مورد بالا، بهترین خروجی اینه که چیزی که میخوای به دست بیاری بدون اینکه واسه خودت دشمن بتراشی.
این روش، کارامدی اجتماعی رو به حداکثر میرسونه.
از دیدگاه ماکیاول گرایی، این تکنیک در مواقعی که با فردی برتر از خودت رو در رو میشی خیلی کاربرد داره.

ماکیاول گرایی اجتماعی

ماکیاول گرایی اجتماعی یه سطح پیشرفته س.
هوش اجتماعی بالا و درک عمیقی از روانشناسی و اعتماد به نفسی همراه با نرمی و سلاست میخواد.
اگه به چابلوسی افتادی یعنی داری اشتباه انجامش میدی.

هنر دروغ مصلحتی رو یاد بگیر

بر حسب تجربه:
تا میتونی راست بگو.
ولی استثنا هم وجود داره:
  1. دروغ محافظتی: وقتی که برای محافظت از خودت دروغ گفتن نیاز باشه.
  2. استراتژی کم تر نشون دادن قدرت.
  3.  گردن دیگران انداختن: با سپر بلا کردن موقعیت ها و افرادی که بهشون صدمه ای وارد نمیشه، رابطه خوبتو حفظ کن.

    تقویت ذهن با مدیتیشن

از دیدن مدیتیشن تعجب کردی؟
یه بررسی سریع در مورد اینکه چجوری به ماکیاول گرایی کمک میکنه:
  1. حافظه فعال: تحقیقات نشون داده که ماک ها گنجایش حافظه فعال بیشتری دارن. که باعث میشه بین مردم استراتژی بهتری داشته باشن. ثابت شده که مدیتیشن حافظه فعال رو تقویت میکنه.
  2. تاثیر سرد: مدیتیشن باعث میشه از احساساتت فاصله بگیری، سرد ترت میکنه.

به خدمت گرفتن دیگران

بشر با همکاری تونست بر دنیا غلبه کنه.
و فقط با یه همکاری سازمان یافته میتونی به بلند ترین قله های زندگی برسی.
برای به خدمت گرفتن دیگران دوره پروژه قدرت توی همین سایت رو ببین

روانشناسی ماکیاولی رو یاد بگیر

ماکیاول گرایی فهم بالایی از روانشناسی بشر میطلبه.
اما اطلاعات روانشناسی به تنهایی کافی نیست.
پس روانشناسی ماکیاول گرا چیه؟
روانشناسی ماکیاول گرا، اصول روانشناسی رو یه استراتژی های عملی برای رسیدن به هدف تبدیل میکنه.
ماک ها به طور طبیعی درک بالایی از روانشناسی و تحریک آدما دارن.
اگه بطور طبیعی همچین ویژگی ای نداری، یاد بگیر.

به یه ماک روشنفکر تبدیل شو

برای اینکه از خسارت های سنگین ماک بودن در امان باشی، پاتو از ماکیاول گرایی خالص فرا تر بذار.
با دو تا قانون ساده:
  1. در رابطه های طولانی مدت صادق باش: شریک ها و دوست های مناسب پیدا کن و یه رابطه برد برد درست کن.
  2. در حلقه های اجتماعی صادق باش: آدمای خوب دور و برتو انتخاب کن و سرمایه اجتماعیت رو افزایش بده.

استراتژی های ماک

خب رسیدیم به اصل مطلب
 مثال بعدی در مورد “بکار بردن اصول روانشناسی در زندگی روزمره” س.

مثال تحریک: جعل رضایت

مقام دست رییس جمهوره. ولی برای تحمیل کردن خواسته هاش هیچ قدرتی نداره.
در عوض تصمیمات توسط رای اکثریت گرفته میشه.
در این مورد، قدرت یعنی نفوذ شخصی.
اگه نفوذ شخصی رو با استراتژی های ماکیاول گرایی ترکیب کنی، به چیز دیگه ای نیاز نداری.
بصورت قدم به قدم، پروسه نفوذ ماکیاولی اینجوریه:
  1. تمام گزینه ها رو با یه مقدمه معرفی کن: نصف تحریک به مقدمه چینی مربوطه.
  2. حین جرف زدن اطلاعات جمع کن: ببین کی سرشو تکون میده، کی از گزینه های مورد علاقه ت حمایت میکنه؟
  3. به سوالاتی که وفق مرادت نیستن، یه چارچوب منفی بده.
  4. بهترین گزینه ت رو در آخر معرفی کن.
  5. به سوالاتی که وفق مرادت هستن، یه چارچوب مثبت بده
  6. غیر مستقیم به گزینه دلخواهت اشاره کن: فوت کوزه گریش اینه که نرم باشی و از تحمیل کردن خودداری کنی. اگه مقام بالایی داشته باشی، مردم طبیعتا میخوان از گزینه دلخواهت حمایت کنن.
  7. از گروهت بپرس “از این گزینه خوشتون میاد؟” : بهش میگن محافظت کردن از قدرت. اینطوری همه فکر میکنن تصمیمات به اونا بستگی داره.
  8. رای گیری رو از دو آتیشه ترین طرفدارت شروع کن: کسیو انتخاب کن که احتمال “بله” گفتنش از بقیه بیشتره.
  9. بعدش به طرز دموکراسی واری برو سراغ دومین طرفدارت: بعد از اینکه از دو آتیشه ترین طرفدارت سوال کردی به سمت چپ یا راست اشاره کن. هر جایی که دومین طرفدار نشسته.
  10. با رای خودت بپر وسط: بپر وسط و بگو منم با این تصمیم موافقم. الان ۳ تا موافق وجود داره.
  11. رای گیری رو ادامه بده: بیشتر اوقات با این پروسه میتونی به رضایت و موافقت همگان برسی. یا حداقل به موافقت اکثریت. اگه اینطور نبود از سرمایه اجتماعیت استفاده کن و تا با نرمی نظرتو تحمیل کنی و ایندفه بتونی قسر در بری.
یا اینکه بعد از موافقت ۳ نفر بگو “همه اوکین؟” نگو “همه موافقین؟”. اینطوری احتمال بله گفتن میاد پایین.
برید و راضی باشید. اینطوری همیشه چیزیو که میخوای به دست میاری اونم بر طبق اصول ازادی.

استراتژی شماره ۱ ماکیاول گرایی

من از اصطلاح “نون رو به نرخ روز خوردن” استفاده میکنم.
یه اصطلاحیه برای افرادی که ازت سو استفاده میکنن. آدمایی که به اخلاقیات توجهی ندارن، خودخواهن و با کسی همدلی نمیکنن، احتمال نون به نرخ روز خوردنشون خیلی بیشتره.
پس استراتژی شماره ۱ ماکیاول گرایی اینه که ماکیاول گرا ها رو تشخیص بدی و یا ازشون دوری یا عاقلانه برخورد کنی.
ماکیاول گرا ها هم همیشه اینکارو میکنن. چون سر کسی که از قماش خودشونه نمیتونن کلاه بذارن.
اگه توی این استراتژی شکست خوردی تاثیرات ناگواری روی زندگیت میذاره.

مثال در بیزینس: کوهن / ترامپ

کوهن هوادار ترامپ بود.
حتی میگفت حاضره جونشو واسه ترامپ بده.
و مث یه آدم ساده لوح فکر میکرد، ترامپ تلافی میکنه و یه رابطه برد برد باهاش بوجود میاره.
اشتباه بزرگ اول: ماکیاول گراهایی که با کسی همدلی نمیکنن هیچوقت عشقو تلافی نمیکنن.
اشتباه بزرگ دوم: در این تفکر غلط که فکر میکرد ترامپ پشتش وایمیسه، کوهن به نوچه ترامپ تبدیل میشه و مجبور میشه کارای کثیفشو انجام بده.
وقتی اوضاع بهم ریخت ترامپ دست کوهنو ول کرد.
بعد ها کوهن خودشو احمق خطاب کرد و گفت از ضعف و وفاداریش نسبت به ترامپ شرمنده س.
و بعد این هشدار رو به تمام کسایی که دارن اشتباه اونو تکرار میکنن داد:
“همه میرسن اون بالا و شروع میکنن به چاپلوسی ترامپ، کاری که اگه بمن نگاه کنین میبینین آخرعاقبت خوشی نداره. این کار شما رو به اونجایی که انتظار دارید نمیرسونه.”
مرد های کاریزماتیک و ماکیاول گرایی مثل ترامپ میتونن طرفدارای دو آتیشه ایجاد کنن.
اما شما به عنوان یه ماک روشنفکر میدونید که چشم بسته نباید به یه ماک اعتماد کرد.
وقتی کارشون باهات تموم شد با اوردنگی میندازنت بیرون

خلاصه

ماکیاول گرایی مجموعه ای از مهارت ها، رفتار و طرز فکر هاست.
به آدمایی که میخوان در زندگی پیشرفت کنن توصیه میکنیم روی هوش ماکیاول گرایی کارکنن.
این وبسایت پیشنهاد میکنه ماکیاول گرایی رو یاد بگیرید و چندتا از صفت هاشو در خودتون تقویت کنید.
اما ماکیاول گرایی چندتا نقطه ضعف اساسی هم داره که میتونه رضایت از زندگی رو کاهش بده.
حواستون باشه که بیش از حد بدبین و به یه ادم بی اخلاق تبدیل نشید.
هدف اینه که از ماکیاول گرایی واسه پیشرفت استفاده کنید. این پیشرفت باید در اصول اخلاقی هم به چشم بخوره.​

دیدگاه خود را اینجا قرار دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *